منبع: روزنامه استوار، شمارۀ 2169، 7 خرداد 1349.
در این زمینه که قم پیش از آمدن اعراب و در دوران ساسانی آیا به صورت شهری بوده، یا از مستحدثات دورۀ اسلامی است دو قول مختلف وجود دارد که یاقوت در معجم البلدان و قزوینی در آثار البلاد وجه دوم را تقویت نموده اند لیکن قرائن و شواهدی نشان می دهد که قم پیش از اسلام حدأقل به صورت مجموعۀ قلاع و قراء وجود داشته است.
نحوۀ تعبیر بلاذری از جریان فتح قم (ثم أتی قم و أقام علیها أیاماً، ثم افتتحها…. فتوح البلدان ص 319) و گفتۀ یعقوبی در تاریخ معروف خود (ج 1، ص 144) از مؤیدات وجه اول است.
در هر صورت اطلاعات و معلومات ما از قم قبل از اسلام بسیار محدود و مجمل است لیکن تحولات و دگرگونی هایی که قم در دورۀ اسلامی داشته تا اندازه ای در کتاب های تاریخ ذکر شده که ما را با تاریخ این شهر در چهارده قرن اخیر اجمالاً آشنا می سازد.
از نکته های جالب تاریخ قم در این چهارده قرن اینست که این شهر چندین بار به وسیلۀ عوامل مختلف ویران شده و مجدداً تجدید گردیده است، این عوامل عبارتند از زلزله، سیل و هجوم دستگاه های حاکمۀ وقت.
نقش دستگاه های حکومتی در این باره:
1. در زمان خلافت مأمون سال 210 هجری مردم قم از اطاعت او سرپیچی کرده و از پرداختن خرج خودداری نمودند، علت واقعه به طوری که در کتاب های تاریخ آمده چنین بوده است که مأمون در مسیر خود از خراسان به عراق چند روزی در ری توقف کرده و مقداری از خراج سالانه آنان را تخفیف و ارفاق نموده و بکاست اهالی قم که خراج آنان نیز کاهشی صورت پذیرد مأمون قبول نکرده و قمی ها از دادن خراج سر باز زدند.
مأمون لشکری به ریاست «علی بن هشام» و «عجیف بن عنبسه» به این ناحیه روانه نمود که با اهالی جنگیدند و بر آنان پیروز شدند، سپاه مزبور باروی قم را ویران کرد و رئیس قمی ها- یحیی بن عمران- را کشته و خراج دو میلیونی را (که مردم از سنگینی آن می نالیدند) به هفت میلیون بالا بردند! (فتوح البلدان بلاذری، ص 322- کامل ابن اثیر، ج 6، ص 163، چاپ 1301 قاهره).
بد نیست بدانید که این «علی بن هشام» بعداً حاکم قم شد (سال 214 به نقل کامل ابن اثیر) ولی چون ظلم و ستم را از حد گذرانید در سال 216 «عجیف بن عنبسه» مضبور از جانب مأمون به سراغ او رفت و اموالش را مصادره کرد علی بن هشام قصد پیوستن به بابک خرم دین داشت، لذا در سال 217 دستگیر و مقتول شد سرش را در شهرها گرداندند و سپس به دریا انداختند (تاریخ ابن اثیر، ج 6، ص 172).
2. در خلافت معتصم بار دیگر قمی ها سر نافرمانی گرفتند و معتصم، «علی بن عیسی» را با لشکری چند بر سر ایشان فرستاد تا ایشان را خراب گردانید و سراها و منازل و باغات و بساتین ایشانرا بسوزانید و بسیار زیان بدیشان رسانید (تاریخ قم، ص 163)
3. در زمان خلافت المعتز بالله فرزند متوکل یک بار دیگر اهالی قم از اطاعت خلیفه سرپیچی کردند، معتز «موسی بن بغا» را که برای جنگ با علویان مازندران با لشکری انبوه گسیل داشته بود به قم فرستاد و قم را با زور تصرف کرد و گروه کثیری از مردم شهر را کشت و باروی قم را مجدداً ویران ساخت.
در جریان این واقعه که به سال 254 هجری روی داد عده ای از رؤسا و مشاهیر قم را دستگیر کرده و به بغداد فرستادند (بلاذری، ص 222- تاریخ قم، ص 36 با این تفاوت که تاریخ قم اصل هجوم را به مفلح ترک نسبت می دهد که در مقدمۀ لشکر موسی بن بغا بوده)
4. در سال 1291 در خلافت معتمد مدت چندین سال اهل قم عصیان کردند! و «ماورائی» را که کاتب «از کوتکین» بود، نگذاشتند داخل شهر شود (تاریخ قم، ص 163) تا اینکه «از کوتکین بن ساتکین ترک» مزبور با کاتب خود «ابوالحسن بن احمد بن الحسن الماورائی» به قم فرود آمد و باروی آن را به کلی خراب کرد چنانچه اثری از آن نماند (همان مدرک، ص 35) و خراج هفت ساله جمع کرد (ایضاً ص 163- عبارت در خلافت معتمد از همین مدرک نقل شد ولی در زمان و تاریخ مزبور «مکتفی» خلیفه بود.)
5. در خلافت «معتضد» مجدداً قمی ها طغیان نمودند و عاملان و حکمرانانی را که از طرف او آمده بودند، غارت کردند. معتضد «ابراهیم کیلغ» را فرستاد تا عده ای از آنان را کشته و عده ای را به بردگی بگیرد و گروه فراوانی (الباقی جمعیت و سکنۀ شهر) را از خانه و زندگی آواره کند (تاریخ قم، ص 164).
6. در سال 316 قم هم مانند سایر بلاد جبل به تصرف مرداویج در آمد (تاریخ ابن اثیر، ج 8، ص 72، چاپ 1301 قاهره) و از آن به بعد در فتنه ها و کشمکش هایی که مابین رکن الدوله و وشمگیر برادر مرداویج روی داد همه جا قم همچون سایر بلاد این منطقه دست به دست می گشت و طبعاً خسارت ها و صدمات فراوانی در این میان دیده است ( به صفحات 118 و 151 ج 8 کامل مراجعه شود.).
7. در حملۀ مغول قم یکسره ویران شد تفصیل ماجرا را در تاریخ روضة الصفا به این شرح آورده است: «… چون جتهٔ یونان به قم رسید، طایفه ای از مسلمانان (!!) که در اردوی او بودند گفتند که قتل اهل قم به سبب آنکه رافضی مذهبند، عین صواب و مستلزم ثواب است ! و آن ساده لوح فرمود تا مجموع ارباب قم و نواحی آن را به تبیخ بگذارنیدند و عیال و اطفال ایشان را به اسیری گرفتند، (ص 32، چاپ سنگی تهران، به اهتمام رضاقلی خان هدایت)
8. به نظر می رسد که قم در هجوم تیمور زیان فراوانی ندیده باشد؟ جز آنکه چند تن از سفرنامه نویسان غربی نوشته اند که قم در این وقفه ویران شده و آستانه مقدسه به تاراج رفته است ولی ظاهراٌ مدرک و مأخذ صحیحی ندارد.
9. در فتنۀ افغان قم مجدداً ویران شده و از شهر بزرگ و آباد قم تنها تودۀ خاکی به جا مانده است (سفرنامۀ هانری رنه دالمانی، ترجمه فره وشی، ص 856 و نیز بستان السیاحه شیروانی)
10. ابراهیم خان برادرزادۀ نادرشاه نیز در اواخر قرن دوازدهم یک بار دیگر قم را به ویرانی افکنده است، تفصیل واقعه را در کتاب «درۀ نادری» در شرح انقلابات و اغتشاشات پس از دورۀ نادر چنین آورده است:
«ابراهیم شاه از هجوم مأود بأرای خود به جانب قم متأود شد مستحفظان شهر درصدد سد و منع درآمدند و او را مدلول کلام نیکو قوام میرزا قوام الدین محمد قزوینی:
یا وارد هذا البلد الطیب قم فیه بوظائف العبودیة قم
قم من ادب بحضرة المعصومة بالجفن فناء ذلک المشهد قم
از عین غبن دیده بر بسته، جمعی را که با او بودند بوقم و قم قم فرمان داده، کمال به بشر می را در قتل و اسرو کند و کوب و رفت دوروب آن مقام ظاهر ساخت و بی ریا بوریا بر حصیر و نفیر به فقیری باقی نگذاشت خاک قم را قمامۀ یغما کرد! (درۀ نادری چاپ سنگی و نیز تاریخ ایران از حبیب الله شاملویی، ص 724).
تهیه و تنظیم از مجید داداش نژاد
قم چند بار ویران شده است؟
- کاربر سایت: مهیار موسوی
- 31 اردیبهشت 1400
- گروه مطالعات قمشناسی
- دستهبندی: یادداشت
- 31 اردیبهشت 1400
اشتراک گذاری:
به اشتراک گذاری بر روی print
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی telegram
0 دیدگاهبستن دیدگاه ها