تصوير قم در سفرنامه شاردن

وقتي به قم نزديك مي شديم در هر طرف و هر جا مسجدهاي كوچك و مقبره هايي كه مدفن نبيره هاي حضرت علي [عليه السلام] بود، مشاهده مي شد. مردم ايران، نواده ها و نبيره هاي اين خليفه را امام زاده مي نامند كه به مثابه حواريون حضرت مسيح مي باشند. در سراسر ايران، عده زيادي امامزاده مدفون اند، و همه در نظر ايرانيان مقدس مي باشند. در قم و ديه ها و آباديهاي مجاور آن افزون بر چهارصد امام زاده وجود دارد. ساعت ده شب به اين شهر وارد شديم، و در همان وقت، حادثه بسيار بدي براي من اتفاق افتاد. توضيح اينكه وقتي جلو در كاروانسرا از اسبم فرود آمدم و زمام آن را به دستم گرفتم تا نوكرم بيايد و آن را بگيرد، تنه ام به دم اسبي كه برابر ايستاده بود و در تاريكي شب آن را نديده بودم، خورد. آن اسب ترسيد و رميد، و با دو پاي خود لگدي به شكمم زد. اگر اندكي دورتر بودم، بي گمان از ضربت لگدش جان مي باختم، يا به سختي آسيب مي‌ديدم. اما سر و گردن اسبم ميان من و اسب لگدزن حائل شد و از شدت ضربتش آن قدر كاست كه بر زمين نيفتادم، اما تا يك ربع ساعت به دشواري و سختي نفس مي كشيدم. لطف و عنايت خداي بزرگ كه هميشه و در همه تنگناها و پيشامدهاي پرخطر شامل حالم بوده، مرا از اين مهلكه نجات بخشيد. اما شش هفته درد آن را و گرچه از پايم نينداخت، تحمل كردم. قم شهر بزرگي است، نهاده بر دشتي گسترده دامن، در برابر كوه نسبتاً بلندي كه فاصله اش بيش از نيم فرسنگ نيست.
شهر به شكل مستطيلي است كه از خاور به باختر، در طول رودخانه اي دامن كشيده است. در باره عده سكنه و خانه هايش تحقيق كافي نكرده ام. چنان كه مي گويند پانزده هزار خانه دارد، و پيرامونش را باغهايي فرا گرفته است. قم را خندقي شهر بند كرده است، و نيز بارويي نيمه ويران دارد كه در فواصلي معين آثار برجهايي ديده مي شود و مقبره رستم خان يكي از شاهزادگان سلسله سلاطين اخير گرجستان، در يكي از باغهاي بزرگ وبا صفاي آن است. اين باغ وسيع اكنون گردشگاه عامه مي‌باشد. شاهزاده موصوف به شوق و اميد يافتن پادشاهي اين سرزمين، به دين اسلام گرويد.
بيشتر خانه هاي قم، پايابهايي دارد كه چهل تا پنجاه پله مي خورد و مردم آب آشاميدني خود را از آنها بر مي دارند. آب اين پايابها از چشمه هايي در همان محل مي جوشد و از شيرهايي كه بر آن تعبيه شده، استفاده مي شود [و] بسيار سرد است و مخصوصاً فصل تابستان وجود اين منبع آب براي ساكنان قم نعمتي است. اين شهر بزرگ، مساجد و كاروانسراهاي بزرگ و خوب دارد. با شكوه ترين و مجلل ترين آنها مسجدي است كه دو پادشاهي، كه اخيراً درگذشته اند، در آن به خاك سپرده شده اند. اين مسجد شهرت بسياري دارد. داراي چهار حياط است: حياط اول به شكل مربع و همانند باغي پرگل و درخت مي باشد. خيابان ميان آنها كه سنگ فرش شده با نرده از باغچه هاي پوشيده از گل و درخت و سبزه دو طرف جدا شده است. در دو طرف خيابان، و در طول حياط دو صفحه وسيع وآجرفرش به بلندي سه پا وجود دارد كه روي هركدام طاقي به وسعت نه پاي مربع دارد و هريك داراي يك بخاري و يك ايوان مي باشد. در طرف چپ در ورودي پاياب گودي بدان گونه كه در سطور قبل ياد شد، وجود دارد و در جانب راست جايگاهي شبيه به يك قفس بزرگ ديده مي شود. بر اتاق اين قسمت از ساختمان، دلگشا و خوش منظر و باصفاست. جوي آب صاف و روشني كه از حوضي واقع در مدخل محوطه جريان مي يابد، به حوض ديگري كه در آخر حياط است، وارد مي شود. ده بيت كه بدين شرح با آب طلا بر بالاي مدخل نوشته شده، صاحب مقبره را معرفي مي كند:
تاريخ بناي سردر مقبره حضرت معصومه قم عليها السلام؛ در زمان پادشاهي خيرآفرين شاه عباس ثاني كه خدا دوران سلطنتش را پاينده بدارد، اين در رحمت به روي مردم گشوده گشت؛ چنان دري كه هركس بدان بنگرد، بهشت را از ياد مي‌برد. بينندگان چنان به خيره و به نظر شگفتي بر اين بنا مي‌نگرند كه آسان نمي‌توانند ديده از ديدنش بر گيرند و بسان باد بگذرند. معصوم خليفه مرشد كامل كه خورشيد گيتي آرا از پرتوي آراي جهانتابش روشني گرفته، وسيله يكي از نواب خود آقامراد اين سه در باشكوه را كه از فرط رفعت سر به آسمان مي سايد، ساخته است. اين است گذرگاه ورود به بارگاه رفيع و قدرتمند حضرت معصومه [عليها السلام ] كه از خاندان جليل حضرت رسالت عليه السلام است. خوشا به حال مؤمنان راستيني كه بر اين آستان رفيع درجات كه ماه و خورشيد بر آن بوسه مي‌زنند، سر مي‌سايند و آن را زيارت مي‌كنند. همچنان كه تير به هدف اصابت مي‌كند، ملتمساني كه از اين آستان فياض مراد مي‌طلبند، البته به آرزوي خود مي‌رسند. بي گمان تقدير در برابر باني و سازنده اين درگاه كه براي رضاي خدا ساخته مي‌شود، هرگز مانعي به وجود نمي‌آورد. اي مؤمن پاك اعتقاد! اگر مي‌خواهي تاريخ بناي اين درگاه بلندپايه را دريابي به تو مي‌گويم از لفظ بجوي.
حياط دوم از نظر صفا و زيبايي، همسنگ حياط اول نيست و اطراف حياط سوم را كه دست كمي از حياط اول ندارد، بناهاي دوطبقه اي احاطه كرده كه داراي ايوان و مهتابي مي باشند و جوي آبي همانند حياط اول از ميان آن جاري است. در وسط حياط، حوض بزرگي ديده مي شود و چهار درخت بزرگ و سايه افكن در چهارگوشه آن است. كه روزها بر روي حوض سايه مي‌اندازند. اين حياط به وسيله دوازده پله سنگ مرمر به حياط چهارم مربوط مي شود. سردر مرتفع حياط اخير، بسيار عالي و باشكوه است و قسمت پايين آن با سنگ مرمر سپيد كه از روشني و تابناكي چون سنگ سماق مي درخشد، آذين يافته است و قسمت بالاي سردر كه به صورت نيمه گنبد است، بانقوش زرين و لاجوردي مزين شده است. در پايين و اطراف حياط چهارم، حجره هاي بسياري بنا شده كه مانند اتاقهاي سه حياط ديگر، ايوان و مهتابي دارند. در اين حجره ها، طلاب علوم ديني زندگي مي‌كنند، و هزينه آنان از درآمد اوقاف اين آستان تامين مي شود.
عمارتهاي ضريح حضرت معصومه [عليها السلام ]، در مقابل بنا شده، و شامل سه بناي باشكوه و مجلل است كه همه در كنار هم، و در يك رديف قرار گرفته اند. مدخل بارگاه مياني كه هجده پا عمق دارد، در نهايت شكوه و جلال مي باشد. و سردر آن از سنگهاي مرمر سپيد و شفاف و پرقيمت ساخته شده است. بالاي سردر، نيم گنبدي است كه سطح رويه بيروني آن از كاشيهاي آبي بسيار زيبايي پوشيده شده و سطح داخلش با لاجورد و آب طلا آذين يافته است. اطراف در عمارت كه دوازده پا بلندي، و شش پا پهنا دارد از سنگ شفاف و روشني ساخته شده، و سطح در با صفحه نقره خام كه روي آن با طلا و مينا و قلمكاري مزين گشته، پوشيده شده است. بارگاه حضرت معصومه [عليها السلام ]، بنايي هشت ضلعي است كه بالاي آن گنبدي بزرگ و زيبا و باشكوه برافراشته شده است. سطح داخلي بارگاه از پايين به بالا به قدر شش پا با صفحه بزرگي از سنگ سماق براق و موّاجي كه روي آنها با طلا و رنگهاي زيبا شكل گل كشيده شده، پوشيده شده است و در سطوح بالا و رأس گنبد ميله مانندي ضخيم و بلند به درازاي تقريبي بيست پا افراشته شده كه سر آن منتهي به هلالي است. اين ميله از گلوله هايي به اندازه هاي متفاوت كه روي هم تعبيه شده، تشكيل گرديده است. همه اين گلوله ها كه بنا به اعتقاد ايرانيان توپر مي باشند، از طلاي بي غش است و اگر اين گفته درست باشد، بهاي آنها از ميليونها دلار مي گذرد. به هر روي، اين تزيينات، زيبا و ديدني و بس سنگين قيمت مي باشد. اين است ترجمه و مفهوم دعاها و كلماتي كه در بارگاه آمده است: «خدا هميشه بوده، و هميشه خواهد بود و جز پروردگار همه كس و همه چيز نيست و فنا مي شود، حمد و ثنايي كه درباره ذات پروردگار نباشد، همه بيهوده و باطل است، و هر نعمتي كه موهبت الهي نباشد، جز سايه و شبهي از نعمت نيست. پاكبازان و پرهيزكاران نبايد به اميد پاداش خدا را ستايش و نيايش كنند؛ لذت جويي و پاداش طلبي شيوه عاشقان راستين نيست. پيوستن به معشوق، پايان آرزو و هدف دلدادگان صادق است، و من از آن از خود گسسته‌ام تا در درياي بيكران فنا بقايابم».
در ميان اين بارگاه، قبر متبرك و مطهر حضرت فاطمه دختر گرامي حضرت امام موسي كاظم [عليه السلام] هفتمين امام شيعيان است. شيعيان بر اين اعتقادند كه جانشينان حقيقي حضرت رسول [صلي الله عليه وآله وسلم]، دوازده امامي مي‌باشند كه از دودمان آن حضرت و دامادش حضرت علي [عليه السلام]، يكي پس از ديگري ظهور كرده اند.
طول مزار حضرت معصومه [عليها السلام] هشت، عرضش پنج، و بلنديش شش پاست. رو و دورش با كاشي‌هاي بسيار عالي و زيبا پوشيده شده و روپوشي زر بفت بر آن گسترده شده است. نيم گام دور از مزار، نرده‌اي سيمين و توپر به بلندي شش پا در اطراف آن تعبيه شده، و در هر يك از چهار گوشه‌اش گويي بزرگ از زر نصب گرديده است. نرده را دور مزار از آن نصب كرده‌اند كه زائران نتوانند به مزار مقدس دست بزنند يا ببوسند. روپوش نيز بدين سبب بر آن گسترده شده كه مقبره از ديد مردمان پنهان بماند، و تنها با موافقت ارشد متوليان و خادمان و پرداختن مبلغي پول به ديدن خود مزار مي توان نائل شد. كف بارگاه با قالي‌هايي پشمين خوش بافت و گرانبها فرش شده، اما روزهاي عيد روي آنها قالي‌هاي ابريشمين زربفت مي‌گسترانند. ده پا پايين سقف بارگاه چند قنديل نقره آويخته شده است. شكل اين قنديلها كه هركدام قريب شصت مارك وزن دارد، همانند قنديل‌هاي اماكن متبرك مسيحيان نيست؛ زيرا قنديل‌هاي بارگاه حضرت معصومه [عليها السلام] هيچ يك انبار روغن ندارد و آنها را نمي‌توان روشن كرد. چندان كه پرسيدم نتوانستم كلمه قنديل را دريابم. گمان مي كنم اين كلمه از كانديل لافتي مشتق شده است. اين لفظ را مسيحيان يوناني در باره كساني به كار مي بردند كه مأمور روشن داشتن مشعل‌ها و چراغ‌هاي معابد مي‌باشند، و بسا ممكن است از كلمه شاندل مشتق شده باشد كه در تمام زبانهاي اروپايي نزديك به هم تلفظ مي شود، اما معنيشان يكي است. مسلمانان به متصديان روشن داشتن مشعل‌ها قنديلچي مي‌گويند.
بر نرده او دعاهايي به خط زرين نوشته و آويخته شده است. اين دعاها بر پوستهايي كه كاملاً صاف و صيقلي شده، نسبتاً ضخيم و به بزرگي ورق كاغذ است، كتابت يافته است. صفحه اي كه در برابر در ورودي آويخته شده زيارت نامه است. هركس به قصد زيارت وارد بارگاه مقدس مي شود، نخست سه بار آستانه و نرده مزار متبرك را مي‌بوسد، آن گاه راست به احترام مي ايستد و در حالي كه با حضور دل به مزار مي نگرد، ملايي كه همه وقت براي خواندن زيارتنامه آماده است، زيارتنامه را كلمه به كلمه به او تلقين مي كند. زائر پس از خواندن دعا و ذكر دگربار نرده و سپس آستانه را مي‌بوسد. سپس مبلغي معادل چهار يا پنج سو به نسبت دارايي خود به ملا مي‌دهد. زائران پول‌هايي را كه نذر مرقد مطهر حضرت معصومه [عليها السلام] كرده اند، در صندوقچه آهنيني كه به شكل مخروط ناقص است و نزديك در ورودي بارگاه جا دارد، مي‌ريزند. هر جمعه در صندوق را باز مي كنند، پول‌هايي كه زائران در آن ريخته اند را برمي‌دارند و ميان خادمان حرم مقدس تقسيم مي‌كنند.
شايد آوردن دعاهاي بسياري كه در اين بارگاه متعالي خوانده مي‌شود، مطالب را طولاني كند. از اين رو، به آوردن زيارتنامه مرقد شريف بسنده مي‌شود.
مرقد حضرت فاطمه تا زمان حاضر، سه بار تعمير و ترميم شده. چون خلفاي بغداد، شيعيان حضرت علي و ائمه اطهار را مورد شكنجه و آزار قرار مي دادند، امام موسي كاظم پدر آن حضرت، وي را به شهر قم انتقال داد. حضرت فاطمه طي مدت اقامت خود در اين شهر بناهاي بزرگي ساخت. و سرانجام در همين شهر جان به جان آفرين تسليم كرد. شيعيان بر اين اعتقادند كه به اراده و مشيت باري تعالي، آن حضرت پس از مرگ به آسمانها عروج كرده و در مرقدش چيزي نيست، و اين بناي عالي به ياد وي بر پا شده است.
دو ساختمان دو طرف آستان مقدس حضرت فاطمه [عليها السلام]، آرامگاه دو تن از پادشاهان اخير ايران است. سردر اين دو آرامگاه، كوتاه‌تر و كم پهناتر از مدخل بارگاه حضرت فاطمه است. اما درهاي آنها همچنان از صفحه‌هاي سيمين پوشيده شده است. هر دو بنا از نظر وسعت برابرند و هر دو در آخر دالاني كه دوازده پا عرض و سي و پنج پا طول دارد، واقع‌اند. نزديك مدخل اتاقي است كه مخصوص نگه‌داري تزيينات و نفايس مي‌باشد. مزار شاه عباس ثاني دوازده ضلعي غير منتظم است و مزار ديگري كه شاه صفي در آن به خاك سپرده شده، چهارضلعي غير منتظم مي باشد. سطح مخازن، دالان‌ها، و بارگاه، همه پوشيده از قالي‌هاي زيبا و گرانبهاست؛ اما در آرامگاه قالي‌هاي زرتار ابريشمين گسترده شده است. شكوه و عظمت و زيبايي اين بنا در وصف نمي‌گنجد، و به راستي بي‌نظير است. قسمت‌هاي پايين بارگاه با سنگهاي بزرگ سماق كه با طلا و لاجورد آذين يافته، پوشيده شده است. طاق‌ها و سقف‌ها در نهايت زيبايي و ظرافت ساخته، و چنان با نقوش طلا و لاجورد هنرمندانه پرداخته شده كه چشم را خيره و بيننده را حيران مي كند. در ساختمان اين بنا چندان طلا و لاجورد به كار رفته كه بيننده مي‌پندارد همه از زر و لاجورد ساخته شده است. پايين بارگاه بيست و چهار پنجره در دو رديف تعبيه شده. بزرگ ترين آنها رو به باغي خوش منظر گشوده مي‌شود، و يكي كه كوچك تر است، رو به بارگاه دارد. همه پنجره‌ها با شيشه‌هاي بلورين كه با طلا و لاجورد تزيين يافته، در قاب‌هاي سيمين تو پر جا دارد. در زير هلال طاق عبارات و جملات پر‌معنايي به نظم و نثر با خطوط زيبا و زرين نوشته شده كه ترجمه نمونه‌اي از آنها اين است:
«پادشاهي كه به عدل و داد نمي‌كوشد، بسان ابر تيره اي است كه از آن باران نمي بارد.
دارايي و ثروتي كه نيازمندان از آن بهره نمي يابند،
همانند درخت خشكي است كه سايه و ميوه ندارد.
بينوايان و نيازمندان ناشكيبا چونان رودخانه خشك و بي آب اند.
افرادي كه تظاهر به زهد و تقوا مي كنند،
اما پرهيزگار و پاكدامن نمي باشند،
شمعهاي كور و بي نور را مانندند.
دين به دنيا فروشان و متدياني كه دل به دنيا باخته اند،
شوره زارهايي هستند كه هرگز گل و گياه بر نمي آورند».
بلندي قبر شاه عباس ثاني، چهار، پهنايش چهار، و درازايش هشت پاست. سه قنديل طلاي تو پر از سقف آرامگاه كه بزرگ ترين بيست و چهار و دوتاي ديگر هر كدام دوازده مارك وزن دارند. اين قنديل‌ها به وسيله ميله هاي سيمين از سقف آويخته شده اند. مزار از كاشيهاي بسيار زيبايي تزيين يافته،و روي آن پارچه اي زربفت و بسيار گرانبهايي كه هر زراع آن افزون بر نهصد ليور بها دارد، پوشيده شده است. گرانبهاترين روپوش مرقد با منگوله‌هاي زرين روي مقبره تعبيه شده و پايين روپوش بزرگ نوارهايي ابريشمين زيبايي دارد كه از حلقه هاي زرين تو پر متصل به قالي مي‌گذرد و آن دو را به هم مي‌پيوندد. همه چنگك‌ها و قلاب‌هاي گوشه ها نيز طلاهاي تو‌پر مي‌باشند. دالان آرامگاه برجستگي ستون مانندي دارد كه بر همه جوانب مشرف و مسلط است و بر آن اشعار زيبايي به زر در مدح حضرت علي پيشواي شيعيان نوشته شده، اين شعرها كه سراينده‌اش حسن قاضي است، هفت بند دارد. بند اول در ستايش و نعت حضرت رسول و شش بند ديگر در مدح حضرت علي است. آرامگاه شاه صفي از نظر جلوه و جلال و شكوه همتاي مقبره شاه عباس ثاني است.
همه ظروف و اواني و آلات و ابزار متعلق به اين بارگاه ها از طلا يا نقره است. اين وسايل عبارت اند از: شمعدان‌هاي طلا كه هر كدام پنجاه تا شصت مارك وزن دارد، مجمعه‌هاي بزرگي كه با آن بينوايان و مستمندان را اطعام مي كنند، ظرفهاي مخصوص جاي آب دهان و زباله، انبر، خاك انداز مخصوص بخاري، آتشدان، روغندان و گلابدان‌ها. از ظروف وآلات طلا و نقره منحصراً در روزهاي عيد استفاده مي‌شود.
شامگاهان در سراسر عمارت مرقد، دالان‌ها، ايوان‌ها و جاهاي ديگر ساختمان، شمع مي‌افروزند كه تا بامداد روشن است. در بارگاه حضرت معصومه [عليها السلام] نيز شبانگاهان شمع بسيار روشن مي‌كنند. دو شمعدان بسيار بزرگ كه هر يك روي سه پايه سنگيني قرار دارد، شبانگاه اطراف خود را نور باران مي‌سازد. هشت تن قاري موظف‌اند كه شب و روز به نوبت قرآن بخوانند. اين قاريان بي آن‌كه به رفت و آمد كسان اعتنا كنند، به قرائت قرآن مجيد اشتغال دارند و گاهي سر خود را به راست و چپ و جلو و عقب حركت مي‌دهند؛ زيرا بر اين باورند كه اين كار، هم بيانگر اعتقاد بيشتر آنان به مباني مذهبي است، و هم با دقت و توجه افزون تر قرآن را قرائت مي كنند. دوازده قاري نيز بايد به نوبت بر سر قبر شاه صفي قرآن تلاوت كنند. و بيست و پنج تن نيز به نوبت بر سر گور شاه عباس قرآن تلاوت نمايند.
در پشت و كنار اين هر سه مزار، خانه‌هاي زيبا، باغچه ها، بناهاي بسيار باشكوه كه همه مفروش و پاكيزه و داراي اثاثيه لازم مي باشند، واقع‌اند. در مغرب، گورستاني كه متجاوز از هزار و پانصد گام مربع وسعت دارد، ديده مي‌شود. در اين گورستان، گورهاي كهنه و نو زياد است. چون در نظر مردم ايران، شهر قم به سبب وجود بارگاه حضرت معصومه [عليها السلام] در آن، مقدس است. مردم اگر بتوانند جسد مردگان خود را به آن جا مي‌آورند و به خاك مي‌سپارند.
در سمت راست بنا، ديواري بلند و عريض است كه از آجر ساخته شده، و آن در حقيقت سدي است در برابر طغيان رودخانه قم كه از پايين ديوار مي‌گذرد. مردم ايران به اين مكان مقدس، آستان مبارك معصومه [عليها السلام] مي گويند و اين نام در اللهيّات سزاوار كسي است كه در تمام مدت عمر خود هرگز مرتكب گناه نشده است. در هر سال قريب سه هزار و دويست تومان معادل صد وچهل هزار ليور به مصرف نگه‌داري و ديگر خدمات اين بناها مي‌رسد. از اين مبلغ هزار و پانصد تومان خرج آرامگاه شاه عباس ثاني، هزار تومان هزينه مقبره شاه صفي، و هفتصد تومان خرج آستان مقدس حضرت معصومه [عليها السلام] مي‌شود. مخارج نگهباني و تعمير و ترميم بناها، هزينه نگه داري اثاثيه، بهاي شمع و روغن و مشعل‌ها، خرج روزانه روحانيون ساكن آستانه و طلاب علوم ديني و هزينه اطعام بينوايان و مستمندان از اين محل تأمين مي شود.
سه نفر از رجال سرشناس و مهم ايران، سِمَتِ توليت بارگاههاي سه‌گانه را دارند و مسئوليت هر بارگاه به عهده يكي از آنهاست. عايدات و مخارج هر بارگاه زير نظر مستقيم متولي آن تنظيم مي شود. عنوان متوليها «تربت دار» است و انتخاب امام جماعت، برگزيدن مؤذن، قنديل‌چي كه قنديل‌ها و شمع‌ها را روشن مي كند، مأموران نظافت كه هم بناها را جارو و تميز مي‌كنند و هم مسئول تهيه آب جهت وضو و تطهير مي‌اشند، از جمله وظايف آنهاست.
پيرمرد سرشناس و محترمي كه سابقاً سمت قورباشي داشته، يعني فرمانده كل سي هزار مرد سپاهي بوده، اكنون متولي آستان مقدس قم است. قم جز اين بناها داراي عمارتهاي رفيع و باشكوه مي‌باشد و روي هم رفته شهر خوبي است؛ اما هوايش در تابستان بسيار گرم و موجب ناراحتي ساكنانش مي شود. در اين فصل، آب رودخانه قم به سبب نقصان نزولات سخت كاهش مي يابد و به صورت جويي در مي آيد؛ اما در آغاز بهار كه برف كوههاي مجاور شروع به ذوب شدن مي كند نه تنها بستر رودخانه لبريز مي گردد، بلكه گاهي طغيان مي كند، مانند رود سن پهناور مي‌شود و داخل شهر مي‌گردد. اسم ديگر اين رود جو بادگان (Joubadgan) است.
طول جغرافيايي قم، هشتاد و پنج درجه و چهل و هشت دقيقه و عرضش سي و چهار درجه و سي دقيقه مي‌باشد؛ اما چنان كه پيش از اين اشاره كردم تابستان‌هايش چنان گرم مي‌شود كه در هيچ نقطه ايران حرارت خورشيد بدان سوزندگي نيست. در اين شهر همه گونه مواد خوراكي و ميوه به فراواني و ارزاني يافت مي‌شود، مخصوصاً پسته اش در نهايت امتياز است و مردمانش بسيار با ادب و اجتماعي مي‌باشند.
بعضي از مصنفان ايران نوشته‌اند كه قم در نخستين سده هجري بنا شده، اما تصريح كرده‌اند كه در زمان زندگي حضرت رسول هفت آبادي كوچك و نزديك به هم وجود داشته و عبدالله زيدان كه با سپاهي گران به آنجا آمده، با بناي ساختمان بزرگ و وسيع، اين هفت آبادي را به هم پيوسته و دورش را بارويي عظيم برآورده است و پس از مدتي از آن هفت آبادي شهري پديد آورده كه در عظمت و آبادي با قسنطنيّه برابري مي‌كرده است. سالياني چند پس از آن موسي پسر عبدالله از بصره وارد قم شد و معتقدات شيعيان اماميه را در آن جا منتشر كرد.
مردمان قم از همان روزگاران به معتقدات مذهبي خود مؤمن و وفادار بوده‌اند و در نگهباني آن حتي از باختن جان دريغ نكرده‌اند. تيمور لنگ كه مخالف عقايد اهل تشيع و پيرو تسنن بود، سراسر قم را خراب كرد؛ اما در طي ساليان بعد به تدريج اين شهر رو به آباداني نهاد، ولي عظمت و شكوه نخستين را در اواخر پادشاهي شاه صفي و آن گاه كه اين پادشاه در قم به خاك شد، بازيافت.
شاه عباس ثاني پسر شاه صفي كه پس از وي به تخت سلطنت برآمد، هر گاه بر يكي از بزرگان دربار خشم مي‌گرفت، وي را به قم تبعيد مي‌كرد تا به قول وي در آنجا مشغول عبادت و دعاگويي به ذات همايون شاهنشاه باشد و باقي عمر را به آسايش و آرامش بگذارند. شاه سليمان پادشاه كنوني نيز بر همين راه مي‌رود. او نيز گروهي از رجال و درباريان را كه از نظرش افتاده و مورد بي‌مهريش قرار گرفته اند، به اين شهر مذهبي تبعيد كرده است.
در سال 1634 ميلادي، سيل بنيان كن و ويرانگري داخل قم سرازير شد و هزار خانه را خراب كرد و هنوز سه سال بيش نگذشته بود كه سيل ديگري دو هزار خانه و بسياري از عمارات قديمي را ويران نمود، و نزديك بود همه شهر را بشويد.
قم را غالباً با ميم مشدّد تلفظ مي كنند. لقبش دارالموحّدين است و از نظر سازمان اداري، حاكم آن داروغه است.
منبع: کتاب قم از نگاه بیگانگان

اشتراک گذاری:

به اشتراک گذاری بر روی print
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی telegram
0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)