زاربلاغ در دهۀ چهل شمسی موردتوجه پژوهشگران قرار گرفت. این اثر یک بنای چندپوش یا چندلایه است که در شمال قم قرار گرفته است؛ با همین فاصلۀ یکسان در جنوب قم، قلعه واسون قرار گرفته است.
پوش درونی بنای زاربلاغ از لاشه سنگ منظم، پوش بیرونی از لاشه سنگ و گل، پوش میانی از گل و خشت است.
تا قبل از مطالعات روی زاربلاغ و واسون به نظر میرسید، تپه نوشیجان ملایر اتفاق منحصر به فردی است که بهعنوان یک بنای مذهبی از دورۀ ماد در شمال غربی ایران باقی مانده است، اما مطالعات باستانشناسی مهرداد ملکزاده در ۱۳۸۰ در قم نشان داد که یک پدیدار فرهنگی واحد میان نوشیجان، زاربلاغ و واسون وجود دارد.
یک سرگذشت و یک سرنوشت بر زاربلاغ و واسون رقم خورده است. این دو مجموعه مانند نوشیجان بناهای آیینی و نیایشگاه دورۀ ماد بودند که وقتی حیات فرهنگی و مذهبی در آن منطقه به پایان رسیده، با احترام و بدون هتکحرمت مهر و موم (و نه تخریب!) شدهاند تا برای آیندگان باقی بمانند.
نیایشگاه مرکزی چلیپاشکل نوشیجان دارای سه فضا بوده، این سه فضا در نیایشگاه زاربلاغ نیز مشاهده میشود. یک فضای مربعشکل بزرگ (احتمالا دارای یک آتشدان) جهت برگزاری نیایش، یک اتاق دوطبقه که با پنجرهای در طبقۀ دوم که به مراسمات انجامشده در فضای مربعشکل اشراف کامل داشته و یک فضای سوم که دسترسی به اتاق دوطبقه از طریق آن بوده است… در واقع این کاربردها در معماری آیینی دورۀ ماد مشترک بوده است. در نزدیک نیایشگاه سنگی زاربلاغ، گورهای موبدان و روحانیون ماد که قبل از مرگ در نیایشگاه عبادت میکردهاند وجود داشته که متاسفانه غارت شدهاند.
بررسی معماری و سازۀ بنای واسون نشان میدهد که ریزفضاهای آن مانند نوشیجان و زاربلاغ است، اما نه با پلان مدور یا چلیپاشکل، اینبار با پلان چهارگوش. این بنا هم مانند زاربلاغ با پوشهای گلی، اندود شده بود که توسط سوداگران گنج، از روی سازۀ اصلی جمعآوری شده است.
در دهۀ ۱۹۳۰ کتیبهای از خشایارشا پیدا شد که به ایکسپیاچ معروف است، کتیبۀ ضددیو که در بند دوم در کنار مسائل مشابه که در کتیبههای دیگر هخامنشی وجود داشته، این مطلب ذکر شده: «در میان سرزمینهایی که از پدرم به من به ارث رسید سرزمینهایی بود که در آن مردمان دیو میپرستیدند، من به ایشان فرمان دادم اهورامزدا را بپرستند و دیو نپرستند!»
پژوهشگران بعد از رمزگشایی به این نتیجه رسیدند که این کتیبه متعلق به ابتدای دورۀ هخامنشی و مبارزه با تمامی ادیان الحادی در خاک ماد است، که از نظر زردشتیان به نوعی دیوپرستی محسوب میشدند و نیایشگاههای ایشان دیودان. مادها پیش از زردشتی شدن، مهرپرست بودند. لذا دیودانها همان معابد مهری (میترائیسم) دورۀ ماد بودند. چون دین ایشان یک دین ایرانی بود، کاملا برکنده نشد، بلکه طبق فرمان شاه، نیایشگاههای ایشان با احترام از چشم اغیار دور نگه داشته شدند.
منبع: مهرداد ملکزاده، وبینار «فضاهای آیینی دورۀ ماد»
1 دیدگاه
نسرین ناصحی
این مطلب خیلی جالب و ارزشمندیه
تا به حال اصطلاح دیودان رو نشنیده بودم
ای کاش میراث فرهنگی استان قم بیشتر به معرفی و مواظبت از این بناهای ارزشمند می پرداخت