روایات و شواهد زیادی وجود دارد که در گذشته مصرف مشروبات الکلی در قم قدغن بوده و شراب در این شهر به فروش نمیرسیده است. حتی در شعر قاآنی نیز به این امر اشاره شده که در عصر قاجار «در قم شراب نیست حریفان…».
در قسمتی از کتاب تاریخ جامع قم اثر استاد فقیهی ذیل عنوان «نبودن شراب در قم» در صفحهی ۲۳۸ نقلقولی از مادام دیولافوآ که در دورهی قاجار به ایران سفر کرده بود آورده شده که میگوید: «شرب خمر در قم ممنوع است و هر کس بنوشد، حاکم او را چوب میزند». اما با مراجعه به اصل سفرنامه با چنین جملاتی مواجه میشویم:
«…حاکم با کمال خوشروئی و ملاطفت از ما پذیرایی کرد و از مقصود سفر پرسید و بعد روی به من کرده گفت آیا در اندرون راحت هستید؟ و وعده داد که شرابی هم برای ما بفرستد. من در این فکر بودم که اقلا چند روزی از نوشیدن دوغ ترش خلاص خواهم شد. اما مارسل گفت ما مشروبات الکلی مصرف نمیکنیم، بخصوص حالا که تابستان و هوا گرم است. از این جواب بشاشتی در چهره حاکم نمودار شد، زیرا از زحمتی خلاص گردید. البته برای کسی که صرف مشروبات الکلی را در این شهر به احترام امامزاده ممنوع کرده و هر کس را که مرتکب شود به چوب میبندد، بیرون آوردن بطری شراب از زیرزمین خودش خالی از اشکال نیست.»
درست است که متن سفرنامه الزاما مغایرتی با نتیجهگیری استاد فقیهی ندارد، اما مساله این است که متن استاد فقیهی تمامیِ واقعیت نیست، بلکه بخشی از آن است که علیالظاهر بخشی از واقعیت قم آن دوره را آشکار نکرده است؛ اینکه شرب خمر امر ممنوعی بوده است اما آن امر ممنوع به اذن حاکم و در عرصهی خصوصی و اندرونی میتوانسته به امری غیرممنوع بدل شود.
چگونگی بازنمایی تاریخ از روی منابع میتواند به مطالعهی بهتر تاریخ و وضعیت حکومت قم در عصر قاجار بیانجامد. به همین منظور شاید پیشنهاد رجوع به اصل سفرنامهها و منابع و بسنده نکردن به نقلقولها کارگشا باشد.
سوسن بیات
۹۸/۵/۲۹