رودخانه گلفشان(اناربار) قم و مهندسی معکوس

فرماندار محترم قم که سوابق ممتدی در سطوح عالی در جهاد کشاورزی استان داشته‌اند، در خصوص حقابۀ طبیعی – تاریخی رودخانۀ گلفشانِ قم در جلسۀ بنیاد قم‌پژوهی گفتند که بر سر قبری گریه می‌کنیم که مرده‌ای در آن نیست. آبی وجود ندارد تا در پی مطالبۀ حقابه براییم. موضوع ابعاد پیچیدۀ فنی – حقوقی دارد. با این حال موضوع قابل پیگیری است. از نیزار هنوز یک زه آبی داریم. ایشان دلایل وضعیت فعلی رودخانه را نگهداشت آب در بالا دست(حوضه آبخیز و ابتدایی رودخانه) به وسیلۀ عملیات آبخیزداری وآبخوانداری و زدن سد و چاه‌های متعدد در حاشیه و بستر رودخانه و برداشت آب از آنها را عنوان کردند. رئیس محترم سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان هم که سوابق مهم و تاثیرگذاری در امور اداره آب استان و هم انتقال آب از سرشاخه‌های دز داشته‌اند، در جلسۀ دیگری در بنیاد قم‌پژوهی گفتند که قمرود(اناربار) هنوز نمرده است. (نقل به مضمون)
از مجموع اظهارت بر می‌آید که هنوز دیر نشده است و باید بجُنبیم و تلاش کنیم. فکر کنم بیشتر مردم اصطلاح مهندسی معکوس را در جریان پهباد آمریکایی شنیدند که به دام محافظان قهرمان کشور افتاد. مهندسی معکوس یعنی از پاسخ به سئوال رسیدن. بر اساس اظهارات فوق و توجه به مهندسی معکوس نکات ذیل قابل بررسی و اجرا به نظر می‌رسد:
1. رفع اثر از عملیات آبخوانداری و آبخیزداری در حوضه‌های بالا دست. همچنین زایل نمودن بندهای احداثی در بالا دست و میان دست.
2. ممنوعیت برداشت آب به دست صنایعی که در سی و اند سال اخیر به وسایل مختلف آب از حوضه روخانه(بستر و حریم و حاشیه) تحصیل می‌کردند. به عبارت دیگر ممنوعیت برداشت آب طبیعی به دست نُو استفاده کنندگان. دقت شود نو استفاده کنندگان. استفاده کنندگان قدیم این قسمت‌ها نیز بیشتر از میزان قدیم خود حق استفاده ندارند.
3. مسدود نمودن چاه‌های آب غیرمجاز در حوضه‌های آب در بالادست و میان دست که در سی و اندی سال اخیر حفر شده است و تعریف برنامه برای بستن چاه‌های مجاز که در بازۀ زمانی مذکور حفر شده است. علت مسکوت گذاشت چاه‌های پایین دست عجالتا به علت دست اندازی به حق تاریخی آنها در بالا دست و میان دست است.
4. قبول لابد حقابه طبیعی – تاریخی و تامین آن از طریق سدهای احداثی بر روی رودخانه طبق معیارهای پذیرفته شده جهانی.
5. حفظ بستر و حریم رودخانه در قسمت‌هایی که آسیب ندیده است. در این صورت بلوار کشی از پل نو(نزدیک شاه جمال) به طرف پردیسان در بستر- که میراث طبیعی و سبز هزاران ساله را هم نابود می‌کند – قابل توجیه نیست و هکذا اقدامات مشابه. در این موارد – یعنی حل معضل ترافیک – حداقل و اضطرارا باید به حریم مراجعه کرد و نه بستر.
6. احیای بستر و حریم در قسمت‌های آسیب دیده به‌خصوص داخل شهر با تعریف و اجرای برنامه‌های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت. سوابق ثبتی اراضی حاشیۀ رودخانه به‌خوبی نشان می‌دهد که ما در پنجاهۀ اخیر در حریم چه کارهایی کرده‌ایم. مثبت بوده یا منفی؟ البته با توجه به نتایجی که الان می‌بینیم.
7. قاعدۀ مورد استناد فقهی – حقوقی برای موارد پیش گفته «الحق القدیم لاتضیع شیء» است. بلی پایین دستی‌ها یعنی قمی‌ها – در قلمرو جغرافیایی خود یعنی دریاچه نمک و دشت مسیله – حقابه طبیعی – تاریخی دارند که در سند هزار و اندی سالۀ «کتاب قم» به‌روشنی و صراحت مندرج است. ضمن این‌که در اسناد تاریخی و ثبتی در دست به صراحت این حق دیده شده و نگارنده مکرر به آنها برخورد کرده است. تا صاحبان حق قدیم به حق خود نرسیده باشند، «نُواستفاده کنندگان» حق برداشت آب‌های روزمینی و زیرزمینی حوضۀ روخانه در بالا دست و میان دست را ندارند و لاغیر.
برای بررسی و هماهنگی موارد فوق دستگاه‌های ذی‌مدخل و ذیربط درون استانی همچون استانداری و آب و فاضلاب و محیط زیست و امور آب و منابع طبیعی و شهرداری و اداره ثبت، باید هیات مشترک تشکیل دهند و سپس با استان‌های «هم‌کاسۀ آب» به تعامل و اقدام مشترک برسیم. قضیه جدی است و با حیات نسل حاضر و نسل‌های بعدی سر و کار دارد. منتظر این نباشیم که فلان کشور پیشرفته از طریق سنجش‌گرهای فضایی ما را از خواب بیدار کند. البته آن زمان دیگر دیر شده است و داستان «نوشداروی بعد از مرگ سهراب» خواهد بود.

سیدمحسن محسنی
کانال تلگرامی بنیاد قم پژوهی
1395/06/16

اشتراک گذاری:

به اشتراک گذاری بر روی print
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی telegram
0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)