گویا اوایل دهۀ 1360 بود که میان مرحوم مهندس حبیب معروف ازپژوهشگران معماری سنتی و مرحوم دکتر منوچهر ستوده بحثی در مورد ساروج – نوعی سیمان سنتی – در مجلۀ آینده (با مدیریت استاد ایرج افشار) در گرفت. بحث هم به اصطلاح داغ شده بود. نگارنده از مرحوم استاد حسین تقی زادۀ صانعی(از معماران سنتی و با تجربۀ قمی) در این باره سئوال کردم. پاسخ ایشان را عینا و با اندکی دخل و تصرف نقل میکنم:
اول آهک را آب زده تا متلاشی و بخارش تمام و زورش گرفته و شسته شود و ریگش گرفته شود. «آهک تنگ گذاشته» میگویند.[بدین ترتیب که] آهکُ از غلبیل رد میکنند و سنگش را میگیرند و خاکستر جزو آن میکنند. [بعد] پِهِن و چوب[ظاهرا خرده چوب] وخاک رس و لویی که «گوش کَرکُنَک» میگویند و در بیابان میروید[ با هم قاطی میکنند] و «خیس میگیرند». آب بش[بهش] میبندند؛ بقدری که مثل حنا نه زیاد شل و نه زیاد سفت باشد. خوب باید مخلوط شود که روغنش بیاید بیرون. با بیل همه یک دفعه قاطی میشود[تاکید] آخرش لویی را به آن میزنند. باید تَر باشد؛ چون لویی را باد میبرد.
ترکیب و ترتیب: آهک 2 تا – خاکستر 1 – خاک 2 تا.
ملاتها را «گل آهک» میکنند. آنها را در میآورند. یک آستر میمالند. ماله میزنند. یک خط چپ و راست میکشند روش. رویه را «تخت میزنند» و ماله میزنند تا سفت شود و عرق کند. جایی باشد که دم کند و «باد خور» نداشته باشد. بعد مُره میزنند با سنگ مره. یک تکه سنگ است برای «خورده ترک». آبش از آب سیمان خنکتر و دوامش بیشتر است.
[تاریخ پرسش26/10/1363. توضیح نگارنده: گویا ملات و سنگ مره همان نقش آهار و مهره را در ساخت کاغذ برای نفوذ ناپذیری مرکب درکاغذ را دارد؛ منتها اینجا نفوذ ناپذیری آب در سیمان مراد است.]
نگارنده از آن مرحوم در مورد طاقها هم سئوال کردم. نام چندتایی را به شرح آتی بیان کردند: طاق لمبه پوش، طاق قمچه پوش، طاق ضربی، طاق گربه رو.
از جمله آثار مرحوم تقیزادۀ صانعی: یک. قم: 1. خانه تورچی جنب مخابرات خیابان باجک به مساحت حدود هزار متر مربع که هم اکنون تخریب شده و تنها دیوارهای آن باقی مانده است. 2. رختشویخانه ابتدای خیابان خاکفرج که هنوز باقی است و اخیرا بازسازی شده و تغییر کاربری پیدا کرده است. 3. آب انبار نکویی. 4. آب انبار باغ نظر. 5. آب انبار و تعدادی از بقاع قبرستان نو. 6. ظاهرا آب انباری در بازار کهنه.
دو. تهران: 1. ساختمان شرکت نفت در خیابان ایرانشهر. 2. ساختمان مخابرات در سرچشمه. 3. اولین خانه در شهرک غرب(گویا طاق آن گنبدی بوده است).
سه. روستای قاهان قم: ساخت ویلایی برای مرحوم میر اشرافی مدیر روزنامه آتش و از رجال دورۀ پهلوی(اواسط دهه 50) با مشارکت مرحوم استاد قاسم کاشانی دانا.
تعدادی از دست پروردگان مرحوم تقیزاده: مرحومان حاج حسن خوشگفتار، مرحوم حاج حسین خوشگفتار، مرحوم حاج ابولفضل زهرایی، مرحوم حاج یدالله معمار(منبع: پرسش از بستگان ایشان).
مرحوم تقی زاده – که در قم به او استادحسین میدان میری میگفتند- سواد خواندن و نوشتن نداشت لیکن نگارنده او را در هنگام فراغت مکرر در حال کشیدن نقوش هندسی دیده بود. در اواخر عمر تلاش وافری برای یاد گرفتن سواد میکرد. ایشان با مرحوم لرزاده معمار مسجد اظم دوستی داشت. آن مرحوم آواز خوشی داشت و گاهی هنگام کار و فراغت نغمهسرایی میکرد. سینهاش آکنده از اشعار و ضربالمثلها و داستانها وحکایات و خاطرات شنیدنی بود. افسوس که نگارنده سهلانگاری کرد و این گنجینه ارزشمند را ضبط و ثبت نکرد. آن مرحوم متولد 1291ش بود و در سال 1370ش در قبرستان ابوحسین قم آرام گرفت.
در دفترم شرحی از ساخت ساروج دارم. به یاد دارم که آن را از مرحوم استاد قاسم کاشانی دانا پرسیدم: «مواد تشکیل دهنده: موی سر – خاکستر –آ هک. بعد از در آمیختن آنها با آب به سطح کار مالیده میشود و در مدت چند روز ماسیده میشود؛ به صورتیکه سطح ساروج مانند آیینه می شده است.» چون ذکری از مرحوم استاد قاسم کاشانی دانا کردم، مناسبت دارم که بگویم ایشان در همان هنگام کتاب احیاء هنرهای از یاد رفته تألیف مرحوم لرزاده معمار مسجد اعظم قم را برای نگارنده آورده بود و من یادداشتهایی از آن برداشتم. این نشان میدهد که معماران سنتی علیرغم نداشتن سواد چقدر با نقوش هندسی مأنوس بودهاند.
گفتنی است که مرحوم استاد حسین تقیزادۀ صانعی پدر بزرگ مادری و مرحوم استاد قاسم کاشانی دانا شوهر خالۀ نگارنده بودند.
سیدمحسن محسنی