روزی که صبا مبشری این عکس را از استاد خوش نژاد گرفت به خوبی یادم هست. روزی که در اوج شلوغی کارهای مراسم حضورش را به خوبی به یاد دارم. شکستهتر از دفعات قبل بود که ایشان را می دیدم، اما همچنان خوش اخلاق و با صفا؛ با لبی خندان برخورد میکرد. داستان من و داستان عجیبی هست. اگر از خاطراتی که هر روز به آن افزوده می شود و برای بزرگترهای ما بی شمار پرخاطره تر است. روزهای تدریس استاد را در دبیرستان حکیم نظامی که در زمان تحصیلم به نام امام صادق (ع) معروف بود به یاد دارم. انگار همین دیروز بود. به سی سالگی خاطراتم از دبیرستان نزدیک می شوم و رفتن کسانی که در اوج نامرادیهای زندگی، مهربان بوده اند؛ غمی گزنده دارد. سال ها بعد استاد را در دفتر کار شهاب عربستانی عزیز (چاپ گلها) می دیم و گاه پای سخنش می نشستیم و همراهش می شدیم. فردی که از منظر من و دوستانم فردی مومن و بی تکلف بود. روحش شاد است، یادش را گرامی خواهیم داشت.
مهیار موسوی