قم در دوران صفویه ، از نگاه سفیر اسپانیا

دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا، سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا در دربار شاه عباس بزرگ است. وی در سال ۱۵۷۰ میلادی در شهر باداخوث (۱) اسپانیا به دنیا آمد و در جوانی ندیم فیلیپ دوم بود و سپس به سپاهیگری پرداخت و در جنگ اسپانیا و هلند فرماندهی ستونی نظامی را بر عهده داشت و سرانجام در سال ۱۶۱۴م/۱۰۱۳ ق در سن پنجاه و هفت سالگی به عنوان سفیر فیلیپ سوم به دربار شاه عباس بزرگ اعزام شد.
ناگفته نماند که دولت متبوع او، یعنی حکومت اسپانیا چشم طمع به جزیره هرمز دوخته بود و در صدد بود با تحریک اعراب منطقه و هم دستی با عثمانیها، این دژ مستحکم را به دست‌آورد. اما شاه عباس با وقوف بر این نیات، رابرت شرلی(۲) معروف را به دربار پادشاه اسپانیا فرستاد تا با وعده ها و وعیدها او را از این کار منصرف سازد. سرانجام این ترفندها به اعزام سفیر انجامید و آقای فیگوئروا به عنوان سفیر کشور اسپانیا به ایران اعزام شد.
سفر او به هند و ایران ده سال به درازا کشید که دقیقا دو سال و هفت روز آن را در ایران گذرانید و از شهرهای لار، شیراز، اصفهان، کاشان، قزوین و قم دیدار کرد.
وی سیاستمداری پخته و دانشور بود که در سفرنامه خویش، وضع جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی بخش بزرگی از ایران دوران شاه عباس اول را مورد مطالعه قرار داده و درباره اخلاق و رفتار و سیاست و کشورداری و کیفیت زندگانی آن پادشاه و آداب و رسوم مردم ایران در آن روزگار، به تفصیل سخن رانده است. قم از جنگاورترین و بهترین سربازان امپراتوری به حساب آمده، در هر زمان و در همین ایام نیز جسارت خویش را در نظامیگری نشان داده اند؛ اگر چه این جسارت و جلادت برای شهرستان مشؤوم بوده است، به طوری که مقاومت جسورانه آنان در برابر لشکر تیمور، موجب ویرانی کامل شهر شد. با اینکه شهر دو بار دست‌خوش ویرانی کامل شده است، حاصلخیزی دشت مجاور و هنرمندی و قدرت روحی اهالی، آن را به نحوی که امروز می بینیم آباد و پرجمعیت کرده است. با این حال، قم از شهرهای بزرگ ایران به شمار نمی آید . این شهر از لحاظ جغرافیایی در سی و سه درجه و چهار دقیقه از خط استوا قرار گرفته است.
پس از آنکه سفیر از اسب فرود آمد، با اینکه میل زیاد به استراحت داشت، حکام شهر مدتی نزد وی ماندند. در میان گفتگویی که بین حضار به عمل می آمد، یکی از حاضران که گویا قاضی شهر بود به سفیر گفت: بی شک از اینکه بین مستقبلین، هیچ زنی را مشاهده نکرده اید، در شگفت هستید؛ اما این امر نشانه تقدّس فوق‌العاده مردم شهر است که زنان هیچ‌گاه خود را به اجنبی و به خصوص فرنگیان نشان نمی دهند. و چون سفیر علت این تقدس فوق‌العاده را پرسید، وی جواب داد که در این شهر بقعه ای بسیار مشهور هست که به یادبود بانویی پرهیزکار وارجمند بنا گردیده است و این بانو که نامش لیلاست، نوه دختری (محمد صلی الله علیه و آله ) یعنی دختر علی و فاطمه دختر پیامبر بزرگ مسلمانان است که پس از شهادت برادرانش حسن و حسین معصومانه از بغداد گریخته و بدین شهر آمده است. و تذکر داد که بانوی موصوف، پس از ورود به قم کاروانسرایی مجلل و مریضخانه ای بزرگ برای اسکان و مداوای غربا و بیماران بنا کرد و پس از گذرانی بسیار دشوار، زندگی را بدرود گفت و خداوند به شیوه ای که اسرار آن بر کسی معلوم نگردیده است، او را از نظر مردان پنهان ساخت. در حقیقت می توان گفت که مردم این نواحی معجزاتی از این قبیل را که در دین ما اتفاق افتاده، شنیده و افسانه های نادرست خویش را بر آن اساس ساخته و پرداخته اند. در هر حال، قاضی می خواست بفهماند که زنان شهر به سبب پای بندی به آداب دینی و احترامی که برای آن بانوی پرهیزکار قائل اند، خود را به مردان اجنبی نشان نمی دهند. و او خود دو سه روز پیش از ورود سفیر با زحمت بسیار بدانها اعلام کرده است که خود را پنهان کنند».(۳)
جای شگفتی است که آقای فیگوئروا با همه درایت و هوشیاری علی رغم پرس و جو از فرهیختگان شهر، باز هم اشتباه فاحشی را مرتکب می شود و حضرت فاطمه معصومه دختر امام موسی بن جعفر علیه السلام و خواهر امام رضا علیه السلام را، از قول قاضی شهر قم، لیلا نواده پیامبر معرفی می کند که پس از شهادت برادرانش حسن و حسین از بغداد گریخته و به این شهر آمده است!
در هر حال، سفیر نتوانسته است شکوه و جلال بارگاه حضرت معصومه علیهاالسلام را انکار کند. از این رو، پس از نقل وقایعی که سخت تردید برانگیز است، در این باره می نویسد:
«سفیر از روز هشتم ژوئن از قم عزیمت کرد. حاکم و بیشتر شخصیتها او را تا دیدرس مسجد که نمایَش از این سو بسیار بزرگ‌تر از روز ورودمان جلوه داشت بدرقه کردند. پس از آنکه دیوار مسجد و قسمت پر جمعیت شهر را پشت سر گذاشتیم، به پل بسیار بزرگی رسیدیم که دو سوی رودخانه ای را به هم متصل می کرد. این رودخانه خشک بود، اما آن گونه که از پهنا و عمق و بسترش حدس زده می شد، در فصل باران یا فصل بهار و هنگام ذوب شدن برفها آب زیادی در آن جاری می شود. هنگام عبور از پل، یکی از حکام در دست چپ جاده و نزدیک شهر بنای مجللی را به سفیر نشان داد که از دور بهترین و مجلل ترین ساختمان شهر می نمود. این بنا گنبد و مناره هایی داشت که با کاشی‌های الوان پوشیده شده بود. ایرانیان درباره اشیای گرانبهای این بقعه و معجزاتی که هر روز در آن رخ می داد، داستانها می گفتند – از جمله بیان می کردند که هر روز عده زیادی بیمار در آن شفا می یابند و همه این عجایب مرهون وجود بانوی پرهیزکار و عالی قدری بود که پیشتر از وی سخن گفته ایم – همان بانو که به دستور وی نزدیک حرم مقصوره یا آرامگاهش کاروانسرایی برای پذیرایی از زوار ساخته بودند».(۴)
۱٫ Badojos.
۲٫ رابرت شرلی، برادر آنتوان شرلی، در پی یک مأموریت از انگلستان به ایران مهاجرت کرده و با زیرکی، موقعیت ویژه ای در دربار شاه عباس به دست آورده؛ به طوری که مشاور شاه در مهام امور شده است. ر.ک: سفرنامه برادران شرلی. ترجمه آوانس، انتشارات منوچهری، تهران، ۱۳۶۲ ش.
منبع : کتاب قم از نگاه بیگانگان
۳٫ سفرنامه دن گارسیا دسیلو فیگوئروا، ترجمه غلامرضا سمیعی، نشر نو، تهران، ۱۳۶۳،ص ۲۵۰ و ۲۴۹
۴ . همان، ۲۵۳
منبع : کتاب قم از نگاه بیگانگان

اشتراک گذاری:

به اشتراک گذاری بر روی print
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی telegram
0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

عضویت در خبرنامه

آخرین پست ها و مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

ما قول می دهیم که اسپم ارسال نشود :)