- پیترو دلاواله (Pietro Della Valle)، در میان جهانگردان ایتالیایی که از دوره امپراتوری مغول به بعد خاطرات مسافرتهای خود را به آسیا تحریر کرده اند، مقام ارزنده ای دارد. او در یازدهم آوریل ۱۵۶۸ در شهر رم متولد شد. پدرش پمپئو (pompeo) و مادرش جیوانا آلبرتینی (giovanna albertini) نام داشت. خانواده وی یکی از قدیمیترین و اصیلترین خانوادههای رم محسوب می شد و گروهی از افراد آن به مقام کاردینالی (۱) رسیده بودند.
دلاواله پس از مسافرتی به بغداد با دوشیزهای بنام سِتی معانی که پیرو آیین آشوری مسیحی بود، ازدواج کرد و در پی آن در تاریخ ۴ ژانویه ۱۶۱۷، مطابق با ۲۵ ماه ذی الحجه سال ۱۰۲۵ هجری قمری، به اتفاق عروس و چند تن از ملازمان و خدمتکاران خود عازم ایران شد و از طریق همدان و گلپایگان به اصفهان رفت. او شرح این مسافرت را طی اولین نامه خود از اصفهان، که تاریخ آن ۱۷ مارس ۱۶۱۷ میلادی بود، به تفصیل بیان کرده است.
چون شاه عباس آن موقع اصفهان نبود و در فرحآباد واقع در کنار بحر خزر به سر می برد، جهانگرد ایتالیایی پس از مدتی اقامت در اصفهان در ژانویه ۱۶۱۸، مطابق با محرم ۱۰۲۷ هجری قمری، از راه کویر و فیروزکوه به مازندران رفت و در کاشان گرفتار ماجرایی شد که به تفصیل به شرح آن می پردازد وبالاخره در شهر اشرف، (بهشهر) شاه عباس او را به حضور پذیرفت و مذاکراتی میان آنان جریان یافت که نویسنده با دقت شرح می دهد. شاه عباس از همان اول با جهانگرد ایتالیایی با مهربانی بسیار رفتار می کند و همین امر باعث می شود که او مدتها در دربار ایران بماند و در سفر و حضر شاه را همراهی کند.
پیترو دلاواله به طوری که خود توضیح می دهد از مسافرت به ایران دو مقصود داشت: یکی اینکه در یک لشکر کشی نظامی علیه ترکهای عثمانی شرکت کند و تا سرحد امکان انتقام بدرفتاریهایی که آنان نسبت به مسیحیان روا می داشتند، بگیرد و دیگر اینکه اسبابی را فراهم سازد تا مسیحیان مقیم عثمانی که در وضع بدی به سر می بردند، به ایران که نسبت به اتباع مسیحی خود در کمال مهربانی و رأفت رفتار می کرد، مهاجرت کنند. در حقیقت رفتار عالی شاه عباس با ارامنه و سایر مسیحیان و آزادی کاملی که آنان در به جای آوردن آداب و رسوم مذهبی خود داشتند، چنان این جهانگرد را تحت تاثیر قرار می دهد که او در این باره زبان به تعریف و تمجید از شاه ایران می گشاید و از شاهزادگان کشورهای غرب که علی رغم همکیشی و همخونی نسبت به آزار و شکنجه مسیحیان مقیم عثمانی بی اعتنا بودند، انتقاد می کند و در این راه آن قدر تند می رود که سانسور وقت در موقع چاپ کتاب، مانع از انتشار آن قسمت از نامه ها می شود! باری جهانگرد ایتالیایی در معیت شاه عباس، عازم اردبیل می شود تا از نزدیک شاهد جنگهای خونین ایران و عثمانی باشد. وی داستان فتح ایرانیان را در این جنگ به تفصیل بیان می کند. دلاواله از مازندران و شیراز نیز دیدن می کند. او توصیفهای زیبایی از تخت جمشید دارد. وی در میناب همسر خود را از دست میدهد و در پی آن، حوادثی دیگر رقم می خورد که اکنون مجال نقل نمیباشد.
شهرت جهانگرد ایتالیایی پس از چاپ خاطراتش که قسمت اعظم آن پس از مرگ وی انجام گرفت، فزونی یافت. او اولین جهانگردی بود که به دومین هرم مصر وارد شد و شاید اولین کسی بود که سنگ نوشتههای تخت جمشید را برای جهان غرب تشریح کرد و آثاری از خطوط قدیمی آشوری را با خود به اروپا برد.
سفرنامه پیترو دلاواله به مشرق زمین، به سه قسمت تقسیم میشود: ترکیه، ایران و هند. تمام این سفرنامه ها به صورت نامههای متعددی است که وی از مشاهدات خود در مشرق زمین به رشته تحریر درآورده و بدون شک یکی از جالب ترین سفرنامه هایی است که تا به حال نوشته شده؛ زیرا حس ملاحظه این جهانگرد واقعاً کمنظیر است و با چنان دقت و ظرافتی صحنههای مورد مشاهده خود را شرح می دهد که خواننده تصور می کند خود ناظر آن صحنه ها بوده است و چون وی با زبانهای ترکی و فارسی و عربی و تا حدی قبطی و کلوانی آشنا بود، توانست مطالبی را بفهمد و بنویسد که جهانگردان دیگر با عدم آشنایی به این زبانها از درک آن عاجز بودند.
دلاواله دارای تالیفات دیگری هم هست، از جمله: کتاب خصوصیات شاه عباس ایران (Delle, conditionidi Abbas Redipersia) این کتاب به سال ۱۶۲۸ در ونیز به چاپ رسیده و نویسنده در انتهای آن شجرهنامه شاه عباس را نیز اضافه کرده است.
جهانگرد ایتالیایی نامه های مختلفی درباره فلسفه و مذاهب شرق به دوستان خود نوشته که برخی از آنها در مجموعه های مختلف به چاپ رسیده است. ناگفته نماند که سفرنامه او دارای ویژگیهایی است که آن را از میان آثارش ممتاز ساخته است؛ (۲) اما هرگز نباید از یاد برود که مؤلف این سفرنامه، کاتولیک متعصبی است و حتی مسیحیان دیگر را که آیینی غیر از آیین کاتولیک دارند، منحرف و گمراه میداند. او متأسفانه نسبت به هیچ یک از مذاهب، از جمله اسلام نتوانسته است بی طرفانه قضاوت کند و درباره ادیان دیگر نیز نمی تواند خود را از تعصب و بی انصافی کنار نگه دارد و حتی نسبت به شاه عباس اول نیز به خصوص در مواردی که پای دین در میان است، مطالبی ناروا نسبت میدهد. خود او نیز در یکی از نامه های اخیرش اعتراف می کند که آنچه درباره شاه ایران پیش از این نگاشته است، تحت تأثیر احساساتش بوده است.
«به هر حال او قم را چنین توصیف می کند: «به طوری که در کتاب شرح جغرافیا (Epitome Geografica) نوشته شده، این شهر از ازمنه قدیم قوانا نام داشته و شهری از ایالت مدیا محسوب می شده است. و من به این نظر هنوز هم معتقد هستم و عقیده دارم حتی کاشان که جنوبی تر است، جزء مدیا محسوب می شود. با وجود این، مردم این محل این شهر را قسمتی از خاک عراق (اراک) میشمارند.
قم از شهرهای متوسط ایران است و از لحاظ بزرگی به کاشان نمی رسد. جمعیتش هم از آن شهر کمتر است، ولی در محل مناسبتری واقع شده و می توان گفت زیباتر به نظر می آید. جلوی شهر رودخانه کوچکی جاری است که در اثر باران و از آب کوههای اطراف، بعضی اوقات خیلی بزرگ و پر آب می شود. در نزدیکی پل سنگی این رودخانه، مقبرهای واقع شده که می گویند خواهر امام رضا یکی از بازماندگان پیغمبر اسلام در آنجا دفن است و این خواهر نیز از طرف مردم، مقدس شمرده می شود و مدفن او زیارتگاه عمومی است. کوچهها و بازار شهر نسبتاً خوب و تمیز و میدان شهر به حد کافی جادار و متناسب است و روی هم رفته تمام شهر به نظر من زیبا و دلگشا آمد».(۳)
۱ کاردینال (Kardinal) یکی از مقامات روحانیت مسیحیت (کاتولیک) که پس از پاپ مقام اول را دارند و آنان توسط پاپ قبلی تعیین شده و شورای انتخاب پاپ را (پس از ترک پاپ) تشکیل می دهند و پاپ جدید را انتخاب می کنند (فرهنگ معین، ج۳، ص۲۸۰۶).
۲ ر.ک: سفرنامه پیترو دلاواله ترجمه دکتر شعاع الدین شفا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۴۸ شمسی، مقدمه مترجم.
۳ همان کتاب، ص ۴۳۶ و ۴۳۵
منبع: کتاب قم از نگاه بیگانگان