یکی از خاندانهایی که در محله ما سکونت داشتند، خاندان کامکار بودند. ذکر این خاندان را در جای دیگری بیان میکنم. صرفا باید بگویم مرحوم حاج حسین کامکار موسس بیمارستان کامکار و چندین بنای خیریه و عمومی دیگر از جمله قلعه کامکار از همین خاندان بود. البته آن مرحوم نیز در همین محله کوچه نو سکونت داشت. این خاندان در تاریخ اجتماعی و سیاسی قم در دوران پهلوی تاثیرگذار بودند.
مرحوم حسن خان با برادرش مرحوم اصغر خانِ کامکار (رئیس اطلاعات شهربانی) در یک خانه اقامت داشتند. البته از این خانههای گسترده (چند برادر متاهل با هم در یک خانه) در محله ما زیاد بود. شرح آن را هم خواهم گفت. بین خانه آنها با خانه ما خانه دختر عموی پدرم بود. یعنی یک خانه با ما فاصله داشتند.
خوب به یاد دارم خانهامان را تعمیر میکردیم و به همین علت مقداری نخاله بنایی پشت در خالی کرده بودیم و مدتی این نخالهها باقی مانده بود.
روزی کسی دق الباب کرد. رفتیم دم در، دیدیم حسن خان کامکار هست.
آن مرحوم گفت چرا این خاکروبهها را نمیبرید؟ کوچه را کثیف کرده، زودتر بدهید ببرند.
حسن خان هیکلی فربه و صورتی سیاه تابه داشت. مثل برادرش اصغر خان خالی از جَذَبه نبود. بعد از تذکر حسن خان نخالهها را دادیم خرکدارها بردند.
باری غرض از ذکر این خاطره، وصف نظارت محلی و مستمر و قویِ حاکم بر محلات قدیم بود که دیگر به شکل قبل دیده نمیشود. به بیان بهتر اهالی محل بهخصوص بزرگانشان در برابر هرآنچه در محله میگذشت، حساس بودند و احساس مسئولیت میکردند. من هر وقت پژوهشگران معماری و شهرسازی در توصیف محلات قدیم از نظارت اجتماعی و عمومی سخن میگویند، بیدرنگ یاد این خاطره میافتم. از همین رو بیان آن را لازم دیدم.
سیدمحسن محسنی
کانال تلگرامی بنیاد قم پژوهی
۱۴۰۱/۰۹/۲۷