به نظر نگارنده، ایران درصد و پنجاه – شصت سال اخیر از چهار بزنگاه مهم تاریخی گذر کرده است که نخستین و مهمترین آن شاید انقلاب مشروطه باشد.
دومین جنگ جهانی دوم و پایان سلطنت رضا شاه و سومین نیز جنبش ملی شدن نفت و چهارمین انقلاب اسلامی 1357 است.
عموم مردم نیز بر روی این چهار بزنگاه تأمل و دقت دارند. ما از این پس مباحث و اسنادی را راجع به این موضوع به تفاریق تقدیم میداریم.
موضوع جلسه بنیاد قم پژوهی مورخ 12/5/95 «مشروطیت در قم» و سخنران استاد رضا بابایی بود. لیکن عمده وقت مصروف جریان کلی مشروطه گذشت و قم نقش ناچیزی در بحث داشت.
استادان دکتر سید حسین قریشی کرین و محمدهادی خالقی نیز مطالبی فرمودند.
استاد خالقی که از فضلای دقیق النظرند و محضرشان همیشه قابل استفاده است به درستی به اهمیت اسناد در این خصوص اشاره نمودند.
بنده در پایان جلسه به استاد بابایی گفتم برای بررسی نقش قم در مشروطه باید ذره بین در دست گرفت.
علیرغم نزدیکی قم به تهران و مهاجرت علما درجریان این جنبش به شهر قم، ما از نقش این شهر و مردمش اطلاعات تفصیلی نداریم.
البته نقش متولی باشی آستانه حضرت معصومه س به عنوان شخص مطلق العنان این شهر در هر حال نباید دست کم گرفته شود.
متن زیرحاصل یکی از همین ذره بین به دست گرفتن ها است و برگرفته از خاطرات محسن صدرالاشراف که به جلاد باغشاه(قطع نظر از درستی و نادرستی آن) نیزمعروف گردید.
صدرالاشراف سابقه وزارت از جمله وزارت دادگستری و مشاغل عالی دیگر در دوره قاجار و پهلوی را دارد و از اشخاص تأثیرگذار در این دوران ها است.
خاطرات او یکی از خواندنی ترین خاطرات رجال آن روزگار است. ایکاش صاحب همتی این خاطرات را تصحیح وناشری به طرز مرغوب همراه با فهرستها و عکسهای لازم تجدید چاپ کند.
نظر آیت الله حاج میرزا محمد ارباب قمی در مورد مشروطه
آیت الله ارباب(نیای خاندان اشراقی قم) نویسنده اربعین الحسینیه فرزند محمدتقی بیگ ارباب معروف به ارباب جان بابا، نویسنده «تاریخ دارالایمان قم» و پدر واعظ شهیر حاج شیخ محمد تقی اشراقی و اخیر پدر حاج شهاب الدین اشراقی داماد رهبر فقید انقلاب اسلامی است.
نظر او را در مورد مشروطیت به نقل از صدرالاشراف نقل میکنیم:
«این نکته هم نا گفته نماند که شیخ فضل الله به ظاهر منکر مشروطیت نبود ولی می گفت مشروطه باید مشروعه باشد و مشروطیت را مقید به قیودی میکرد که هرگز قابل اجرا نبود لکن بالاخره به سعی و اقدام او دو ماده اول قانون اساسی نوشته و تصویب گردید. در این موقع حکایتی به نظرم رسید و آن اینکه حاج سید نصرالله تقوی که از سادات اخوی بود و از معتقدین و اشخاص فعال مشروطیت بود و حاج میرزا محمد قمی معروف به ارباب که عالمی با فضل و ذوق و خوش محضر بود و با حاج سید نصرالله دوستی داشت در مجلس با یکدیگر مشاجره دوستانه کردند و هریک دلائلی بر صواب بودن طریقه و مشی خود اقامه میکردند و البته دلایل حاج سید نصرالله متقن بود.
حاج میرزا محمد گفت من نسبت به اساس مشروطیت علمی و تصوری هیچ ایرادی ندارم و نسبت به مشروطه طلبان و رویه آنها اعتراض دارم و مثالی آورد و گفت نسبت مشروطه و مشروطه طلبان مانند نسبت لوط و لوطی است. لوط پیغمبر بود ولی لوطی ها بد بودند.»(خاطرات صدرالاشراف، وحید،تهران، 1364، ص176-177. برای نظر مرحوم صدر در ادامه صفحه اخیر دیده شود.
♦️ سیدمحسن محسنی